خداوند، بخشایشگر است و بخشش رادوست دارد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
کانون فرهنگی علی بن موسی الرضا(ع)رهنان
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» حکو مت حضرت مهدی(عج)

داونلود به صورت PDF

"مردى از قم قیام نموده و مردم را به حق دعوت مى نماید. گروهى که گرد او جمع مى شوند، دلهاشان چون پاره هاى آهن محکم و استوار است و آنچنان نستوه اند که از تندبادها و طوفان هاى کارزار نمى هراسند، و از نبرد خسته و افسرده نشده و وحشتى به دل راه نمى دهند، و همواره توکل و اتکاء آنها به خدواند است و فرجام نیکو از آن تقوا پیشگان خواهد بود. آنان پس از بپا خاستن و به وجود آوردن انقلابشان از دشمنان خود (ابرقدرتها) مى خواهند که آنها را به حال خود رها نموده و در امور آنها دخالت نکنند، اما دشمنان بر این امر اصرار دارند. حق را مى جویند، به آنان سپرده نمى شود، بار دیگر خواستار آن مى شوند دیگر بار نیز سپرده نمى گردد، با مشاهده این وضع سلاح بر دوش گرفته، وبه مبارزه ادامه مى دهند تا اینکه دشمنان خواسته آنها را عملى مى نمایند ولى این بار اینان نمى پذیرند، تا این که قیام نموده ... و پرچم نهضت را به دست صاحب شما یعنى حضرت مهدى (ع) مى سپارند، و کشته هاى آنان شهیدان راه حق هستند."                                                               امام معصوم (ع)

   روایات شریفه حاکى از این است که انقلاب و حرکت ظهور حضرت مهدى (ارواحنا فداه) بعد از فراهم شدن مقدمات و آمادگیهاى منطقه اى و جهانى از مکه آغاز مى گردد، و طبق بیان روایات، در سطح جهانى نبردى سخت بین رومیان (غربیها) و بین ترکان و یا هواداران آنها که ظاهرا روسها باشند بوجود مى آید، تا جائیکه به جنگ جهانى منجر مى گردد. اما در سطح منطقه دو حکومت هوادار حضرت مهدى علیه السلام در ایران و یمن تشکیل خواهد شد، که یاران ایرانى آن حضرت مدتى قبل از ظهور، حکومت خویش را تأسیس نموده و درگیر جنگى طولانى مى شوند که سر انجام در آن پیروز مى گردند. و اندک زمانى پیش از ظهور آن بزرگوار در بین ایرانیان دو شخصیت، با عنوان سید خراسانى، رهبر سیاسى و شعیب بن صالح، رهبر نظامى ظاهر شده و ایرانیان تحت رهبرى این دو تن، نقش مهمى را در حرکت ظهور آن حضرت ایفاء خواهند نمود. اما یاران یمنى وى، قیام و انقلاب آنان چند ماه پیش از ظهور حضرت بوده و ظاهرا ایشان در سازمان بخشیدن به خلاء سیاسى که در حجاز بوجود مى آید همکارى مى نمایند. علت بوجود آمدن این خلاء سیاسى حجاز این است که شاه نابخردى از خاندان فلان! که آخرین پادشاه حجاز مى باشد کشته شده و بر سر جانشینى او اختلاف بوجود مى آید به گونه اى که این اختلاف تا ظهور مهدى (ع) ادامه خواهد یافت. "آنگاه که مرگ عبدالله فرا رسد، مردم در جانشینى او نسبت به هیچ کس به توافق نمى رسند و این جریان تا ظهور حضرت صاحب الامر همچنان ادامه مى یابد، عمر سلطنت هاى چندین ساله بسر آمده، نوبت پادشاهى چند ماهه و چندین روزه فرا مى رسد. ابو بصیر مى گوید: پرسیدم : آیا این وضع به طول مى انجامد؟ فرمود : هرگز. " واین درگیرى بعد از کشته شدن این پادشاه (عبداله) منجر به کشمکش بین قبیله حجاز مى شود. "از جمله نشانه هاى ظهور، حادثه اى است که بین دو حرم (مکه ومدینه) رخ مى دهد . عرض کردم: چه حادثه اى اتفاق مى افتد؟ فرمود: تعصب قبیله اى میان دو حرم به وجود آمده و شخصى از فرزندان فلان! پانزده تن از سران وشخصیتهاى قبیله مخالف و یا از فرزندان مخالفان خود را مى کشد. "در این هنگام نشانه هاى ظهور حضرت مهدى (ع) آشکار شده و شاید بزرگترین نشانه آن، نداى آسمانى است، که به نام او در 23 ماه رمضان شنیده مى شود. "سیف بن عمیره گفت: نزد ابو جعفر منصور بودم وى بدون مقدمه گفت: اى سیف بن عمیره بدون تردید ندا کننده اى از آسمان نام مردى از فرزندان ابو طالب را مى خواند. گفتم : فدایت شوم اى امیر مؤمنان، این سخن را روایت مى کنید ؟ گفت : آرى سوگند به آن کس که جانم در دست او است آن را با گوش خود شنیدم. گفتم : اى امیر مؤمنان، من تا کنون چنین حدیثى از کسى نشنیده ام! گفت: اى سیف، این سخن حق است، زمانیکه آن أمر واقع مى شود، نخستین کسى که اجابت نماید ما هستیم، مگر نه این است که آن ندا، مردى از عمو زادگان ما را مى خواند؟ گفتم: آیا آن مرد از فرزندان فاطمه (س) است؟ گفت: آرى اى سیف، چنانچه این روایت را از ابو جعفر محمد بن على امام باقر نشنیده بودم، اگر تمام مردم روى زمین برایم مى گفتند نمى پذیرفتم، اما او محمد بن على امام باقر (ع) است." طبق روایات پس از این نداى آسمانى، حضرت مهدى (ع) به طور سرى با برخى از یاران و هواداران خود ارتباط بر قرار مى نماید. درباره آن بزرگوار، در سراسر گیتى سخن بسیار به میان آمده، و نام وى زبانزد همگان گشته، و محبتش در دلها جاى مى گیرد. دشمنان وى از ظهور آن حضرت سخت بیمناک شده، و از این رو براى دست یافتن به او به تلاش و کوشش مى پردازند. در میان مردم شایع مى شود که آن حضرت در مدینه منوره اقامت گزیده، و حکومت حجاز یا نیروهاى خارجى جهت کنترل اوضاع داخلى حجاز، و پایان دادن به کشمکش قبائل با حکومت وقت لشکریان سفیانى را از سوریه به یارى مى طلبند. این سپاه وارد مدینه گشته و به هر مرد هاشمى که دست یابند او را دستگیر مى کنند. بسیارى از آنان و شیعیان آنها را کشته و بقیه را بزندان مى افکنند. سفیانى، دسته ای از نیروهاى خود را روانه مدینه مى کند و آنها مردى را در آنجا بقتل مى رسانند و مهدى و منصور از آنجا مى گریزند، و از اولاد پیامبر صلى الله علیه و آله کوچک و بزرگ آنان دستگیر شده به گونه اى که هیچ کس نمى ماند جز این که دستگیر وزندانى مى گردد، نیروهاى سفیانى در تعقیب آن دو مرد از شهر بیرون مى آیند و حضرت مهدى (ع) همانند حضرت موسى علیه السلام، از آنجا خارج شده و رهسپار مکه مى گردد." سپس آن حضرت در شهر مکه با بعضى از یاران خود تماس مى گیرد، تا این که قیام و حرکت مقدس خویش را در شب دهم محرم بعد از نماز عشاء از حرم شریف مکى آغاز مى کند. آنگاه نخستین سخنرانى خود را براى مردم مکه ایراد مى فرماید، که دشمنان وى سعى در ترور آن حضرت دارند، اما یاران آن حضرت با در میان گرفتن آن بزرگوار دشمنان را دور و متفرق ساخته، و نخست بر مسجد الحرام و سپس بر مکه تسلط مى یابند. و در صبح روز دهم محرم حضرت مهدى علیه السلام پیام خود را به زبانهاى مختلف به تمام جهان ابلاغ مى کند و ملل دنیا را به یارى خویش دعوت کرده، اعلام مى دارد که در مکه باقى خواهد ماند، تا معجزه اى که جد گرامى اش حضرت مصطفى صلى الله علیه و آله وعده فرموده، و آن فرو رفتن لشکریان سفیانى بزمین است که براى در هم شکستن حرکت آن حضرت راهى مکه مى شوند، به وقوع پیوندد . اما پس از اندک زمانى، معجزه وعده داده شده در مورد سپاه سفیانى که در مسیر مکه به حرکت در آمده اتفاق مى افتد. "چون [سپاه سفیانى] به بیابان مدینه مى رسد خداوند آنها را در زمین فرو مى برد، و این مصداق فرموده خداى بزرگ است که فرمود: "و اگر تو اى پیامبر سختى حال تبهکاران را مشاهده کنى آنگاه که ترسان و هراسان گشته و هیچ از عذاب آنان فروگذار نشود و از مکانى نزدیک گرفتار شوند" همینکه به بیابان مى رسند به زمین فرو مى روند و کسانى که پیشاپیش رفته اند باز مى گردند تا ببینند آن قوم چه کردند که خود نیز به سرنوشت آنان دچار مى شوند و عقب ماندگان نیز از راه رسیده و به آنها مى پیوندند که جویاى حال آنان شوند، به همین بلا گرفتار مى شوند." آن حضرت پس از این معجزه فرو رفتن دشمنان در زمین، با سپاه خود که متشکل از ده و اندى هزار تن است از مکه رهسپار مدینه مى گردد، و پس از نبردى با نیروهاى دشمن، مستقر در آنجا، مدینه را آزاد ساخته، آنگاه با آزاد سازى دو حرم مکه و مدینه، فتح حجاز و تسلط بر منطقه خاتمه مى یابد. برخى از روایات خاطر نشان مى سازد که آن حضرت، پس از پیروزى بر حجاز راهى جنوب ایران مى شود و در آنجا با سپاه ایران و توده هاى مردم آن سامان به رهبرى خراسانى و شعیب بن صالح بر مى خورد آنان با وى بیعت کرده و با همرزمى یکدیگر با قواى دشمن در بصره به پیکار مى پردازند که سر انجام به پیروزى بزرگ و آشکارى دست مى یابند. سپس امام (ع) وارد عراق گردیده و اوضاع داخلى آنجا را پاکسازى مى کند و با درگیرى با بقایاى نیروهاى سفیانى و گروهکهاى متعدد شورشى آنها را شکست داده و به قتل مى رساند. آنگاه عراق را مرکز حکومت و کوفه را پایتخت خود قرار مى دهد، و بدین سان، یمن، حجاز، ایران، عراق و کشورهاى خلیج فارس یکپارچه تحت فرمانروائى آن حضرت در مى آید.

   روایات یاد آور این معناست که نخستین جنگى را که حضرت مهدى (ع) پس از فتح عراق به آن اقدام خواهد نمود جنگ با ترکان است: "اول لواء یعقده یبعثه إلى الترک فیهزمهم" نخستین سپاهى که حضرت مهدى (ع) تشکیل مى دهد لشکرى است که به سوى ترکها گسیل داشته و آنها را شکست مى دهد. و ظاهرا مقصود از ترکان، روس ها است که بعد از جنگ جهانى با رومیان یعنى غربیها ضعیف وناتوان مى شوند. و امام (ع) پس از تجهیز، سپاه بزرگ قومش را راهى قدس مى گرداند، در این هنگام سفیانى در برابر آن حضرت عقب نشینى مى کند تا این که لشکریان حضرت مهدى (ع) در "مرج عذراء" نزدیک دمشق فرود مى آیند، و گفتگو و مذاکراتى میان آن بزرگوار و سفیانى انجام مى پزیرد، اما موضع سفیانى در مقابل آن حضرت ضعیف است بخصوص که موج گسترده مردمى به آن حضرت گرایش پیدا مى کنند. به گونه اى که روایات نشان مى دهد، سفیانى مى خواهد قدرت را به او واگذارد، اما حامیان یهودى ورومى وى و دستیارانش او را سرزنش مى کنند. آنها با بسیج نیروهاى خود با امام (ع) وسپاه وى درگیر نبردى بزرگ مى شوند، نبردى که محورهاى ساحلى آن، از عکا در فلسطین گرفته تا انطاکیه در ترکیه و در داخل از طبریه تا دمشق و قدس را فرا مى گیرد. در این هنگام خشم الهى برنیروهاى سفیانى ویهودى و رومى فرود آمده وبه دست مسلمانان کشته مى شوند، به گونه اى که اگر یکى از آنان در پشت صخره اى پنهان شود، آن صخره بانگ بر آورد: اى مسلمان، در اینجا فردى یهودى مخفى شده او را هلاک کن. در این لحظه ظفر و یارى خداوند بر امام مهدى (ع) و مسلمانان به ارمغان آمده پیروزمندانه وارد قدس مى گردند. غربیان مسیحى به طور ناگهانى مواجه با شکست یهودیان و نیروهاى پیشتیبان آنها به دست با کفایت آن حضرت مى شوند، از این رو آتش خشم آنان بر افروخته شده وعلیه امام (ع) اعلان جنگ مى دهند. ولى ناگاه حضرت مسیح علیه السلام از آسمان به قدس فرود آمده و با سخنان خویش جهانیان و بویژه مسیحیان را مورد خطاب قرار مى دهد. فرود آمدن حضرت مسیح (ع) براى جهان علامت و نشانه اى است که موجب شادى مسلمانان و ملتهاى مسیحى خواهد گردید. به نظر مى رسد که حضرت مسیح (ع) میان حضرت مهدى (ع) وغربى ها وساطت نموده، قرار داد صلحى به مدت هفت سال بین دو طرف بسته مى شود. "بین شما ورومیان چهار پیمان صلح بر قرار مى شود که جهارمین آنها به دست مردى از (خاندان) هرقل، انجام مى پزیرد و هفت سال به طول مى انجامد. مردى از عبد القیس به نام "مستور بن غیلان" پرسید : اى پیامبر خدا پیشواى مردم در آن روز چه کسى خواهد بود؟ فرمود : مهدى از فرزندانم، که مردى چهل ساله بنظر مى رسد، چهره اش چون ستاره تابان مى درخشد، بر گونه راست او خالى وجود دارد، ودر حالى که دو قباى قطوانى به تن دارد همچنون مردان بنى اسرائیل جلوه مى کند، وى گنجینه هاى زمین را استخراج نموده و شهرى شرک آلود را آزاد مى سازد." 

    آنگونه که در بعضى روایات آمده غربى ها پس از دو سال پیمان صلح را مى شکنند. شاید انگیزه این پیمان شکنى، ترس و وحشتى است که حضرت مسیح (ع) در اثر ایجاد موج همبستگى مردمى در بین ملتهاى آنان بوجود مى آورد. بسیارى از غربیها به آئین اسلام گرویده و حضرت مهدى (ع) را مورد حمایت و تأیید خویش قرار مى دهند. لذا رومیان در یک هجوم نا گهانى با نزدیک به یک میلیون سرباز به سرزمین شام و فلسطین یورش مى آورند. "آنگاه با شما پیمان شکنى نموده و با ارتشى متشکل از هشتاد لشکر و هر لشکر دوازده هزار سرباز به سوى شما گسیل مى شوند" ونیروهاى اسلام رویاروى آنان قرار گرفته و حضرت مسیح موضع خود را هماهنگ با حضرت مهدى (ع) اعلام داشته و پشت سر وى در قدس نماز مى گزارد. نبرد با رومیان (غربیه) در همان محورهاى نبرد آزادى قدس، از عکا تا انطاکیه، و از دمشق تا قدس روى خواهد داد که شکستى سخت متوجه رومیان و پیروزى بزرگ و آشکارى نصیب مسلمانان مى گردد. پس از این کارزار دروازه هاى پیروزى جهت فتح نمودن اروپا وغرب مسیحیت، به روى آن حضرت گشوده مى شود. و ظاهرا بسیارى از کشورها به وسیله انقلاب ملتهاى خودشان فتح مى گردد، چرا که ملتها حکومتهاى خود را که مخالف حضرت مهدى و مسیح علیهما السلام است سرنگون ساخته و حکومتهاى طرفدار آن حضرت را بر پا مى دارند. بعد از فتح غرب توسط امام (ع) و در آمدن آن تحت فرمانروائى آن حضرت، و اسلام آوردن بیشتر مردم آن سامان، حضرت مسیح علیه السلام رحلت نموده و حضرت مهدى (ع) و مسلمانان بر پیکر او نماز مى گزارند، وآنطور که روایات مى گوید، امام علیه السلام مراسم دفن ونماز خواندن بر بدن وى را آشکارا در حضور مردم انجام مى دهد، تا همچنون بار اول در باره او سخن ناروا نگویند، سپس پیکر پاک او را با پارچه اى که دست بافت مادرش مریم صدیقه علیها سلام کفن نموده و در جوار مزار شریف مادرش در قدس به خاک مى سپارد.

    پس از فتح جهان توسط آن حضرت و یکپارچگى تمام دولتهاى جهان به صورت یک حکومت اسلامى، امام (ع) جهت تحقق بخشیدن به اهداف الهى در ابعاد گوناگون و در میان ملتهاى جهان اقدام مى کند، و براى تعالى بخشیدن و شکوفائى زندگى مادى و تحقق توانگرى و رفاه همگان قیام نموده و جهت گسترش فرهنگ ودانش، و بالا بردن سطح آگاهى دینى و دنیایى مردم مى کوشد طبق برخى روایات، میزان افزایش دانشى را که آن حضرت بردانش مردم اضافه مى کند، به نسبت 25 به 2 است، یعنى اضافه بر 2 جزء از علم را که قبلا دارا بوده اند 25 جزء دیگر را بر آن افزوده و به طور کلى دانش بشر 27 جزء خواهد شد. هم چنانکه در زمان آن حضرت پاى ساکنان زمین به سوى ساکنان کرات گشوده مى شود بلکه مرحله گشوده شدن درهاى عالم غیب به روى این جهان مادى ما آغاز مى گردد، که انسانهائى از بهشت به زمین مى آیند که براى مردم اعجاز آور و خارق العاده خواهد بود. و در روزگار آن حضرت و بعد از آن شمارى از پیامبران و امامان علیهم السلام به زمین باز خواهند گشت و تا هر زمان که اراده حق تعالى باشد فرمانروایى خواهند نمود. و این امر از نشانه هاى رستاخیز و مقدمات آن مى باشد. به نظر مى رسد که جنبش دجال ملعون و فتنه و آشوب او یک حرکت انحرافى بهره گیرى از پیشرفت علوم و حالت رفاهى باشد که در زمان امام (ع) جامعه بشرى به آن دست مى یابد، دجال از روشهاى پیشرفته چشمبندى، براى فریب جوانان پسر و دختر و زنان که بیشتر پیروان او را تشکیل مى دهند، استفاده مى کند. از این رو در جهان موجى از فتنه و آشوب بوجود مى آورد که فریبکارى هاى او را باور مى کنند، اما حضرت مهدى (ع) نیرنگ هاى وى را آشکار ساخته و به زندگى او و هوادارانش خاتمه مى بخشد. این بود دورنمائى کلى از حرکت وانقلاب جهانى حضرت مهدى موعود (ع).

    اما روزگارى که این حوادث در آن رخ مى دهد، آشکارترین نشانه ها و رویدادهاى آن از زبان روایات چنین است: نخست فتنه اى است که بر امت اسلامى پیش مى آید و روایات، آن را آخرین و سخت ترین فتنه هاى توصیف مى کند که بر آنان وارد شده  وبا ظهور امام (ع) بر طرف مى گردد. نکته قابل این است که تمام ویژگیهاى کلى و مشروح این آشوب با فتنه و سلطه غربى ها و نیز کشورهاى شرقى هم پیمان با آنان در آغاز این قرن، تطبیق مى کند چه این که این آشوب سراسر ممالک اسلامى و تمام خانواده آنان را در بر مى گیرد. "خانه اى وجود ندارد مگر این که آن فتنه داخل آن شده و هیچ مسلمانى نمى ماند مگر این که مورد آسیب آن واقع مى شود." "ملت هاى کافر بر کشورهاى مسلمانان هجوم مى آورند، آنگونه که گرسنگان آزمند بر سفره چرب و رنگین حمله مى کنند." "به هنگام فتنه و آشوب گروهى از غرب و گروهى از شرق آمده و بر امت من حکمرانى کنند." این فتنه از سرزمین شام، سرزمینى که دشمنان ما سلطه گرى استعمارى سیاه خویش را از آنجا آغاز نموده، وآن را کانون پرتو افکن تمدن من نامند شروع مى شود در نتیجه آشوبى به پا مى شود که در زبان روایات به "فتنه فلسطین" از آن یاد شده، آشوبى که کشور شام در اثر آن، هم چون آب درون مشک به هم مى خورد. "چون فتنه فلسطین بر پا شود منطقه شام دچار آشفتگى ونابسامانى گردد، مانند بهم خوردن آب در مشک، و آنگاه که زمان پایانش فرا رسد پایان یافته و اندکى از شما پشیمان مى شوید. " روایات، نسل ها و فرزندان مسلمانان را بدین گونه توصیف مى کند: که آنان با فرهنگ این فتنه و آشوب نشو و نما مى کنند به گونه اى که از دیگر فرهنگ ها بى اطلاع مى مانند. وفرمانروایان ستمگرى که با احکام کفر و هوا و هوس بر مسلمانان حکمرانى نموده و آنان را با بدترین وضعى شکنجه مى دهند. احادیث شریف، به وجود آورندگان این آشوب را رومیان (غربیها) و ترکان که ظاهرا مراد از آنان (روسیه) باشند، نام برده، و آنگاه که حوادث بزرگى در سال ظهور حضرت مهدى (ع) رخ مى دهد، آنان نیروهاى خود را در رمله فلسطین و در انطاکیه در ساحل ترکیه سوریه ودر جزیره، واقع در مرزهاى سوریه عراق ترکیه، مستقر مى سازند. "زمانیکه روم ترک (روسیه و غرب) علیه شما شورش و با یکدیگر نیز مخالفت و کشمکش مى نمایند و جنگ و درگیرى ها در جهان رو به افزایش مى رود، هواداران ترکان، جهت استقرار در جزیره و خوارج روم به انگیزه فرود آمدن در رمله به حرکت در مى آیند" هم چنین در روایات آمده که آغاز ظهور آن بزرگوار از ایران خواهد بود. " نقطه آغاز ظهور او از سوى مشرق است و چون آن هنگام فرا رسد، سفیانى خروج مى کند. "یعنى، آغاز مقدمات و زمینه ظهور آن حضرت بدست طرفداران سلمان فارسى ، یاران درفش هاى سیاه انجام پذیرفته و نهضت آنان به دست مردى از قم به وجود مى آید "مردى از قم قیام نموده ومردم را به حق دعوت مى نماید. گروهى که گرد او جمع مى شوند، دلهاشان چون پاره هاى آهن محکم واستوار است و آنچنان نستوه اند که از تندبادها و طوفانهاى کارزار نمى هراسند، واز نبرد خسته و افسرده نشده و وحشتى به دل راه نمى دهند، و همواره توکل و اتکاء آنها به خدواند است و فرجام نیکو از آن تقوا پیشگان خواهد بود. آنان پس از بپا خاستن و به وجود آوردن انقلابشان از دشمنان خود (ابرقدرتها) مى خواهند که آنها را به حال خود رها نموده و در امور آنها دخالت نکنند، اما آنان بر این امر اصرار دارند. حق را مى جویند، به آنان سپرده نمى شود، بار دیگر خواستار آن مى شوند دیگر بار نیز سپرده نمى گردد، با مشاهده این وضع سلاح بر دوش گرفته، و به مبارزه ادامه مى دهند تا خواسته آنها را عملى مى نمایند ولى این بار اینان نمى پذیرند، تا این که قیام نموده و پرچم نهضت را به دست صاحب شما یعنى حضرت مهدى (ع) مى سپارند، و کشته هاى آنان شهیدان راه حق هستند" و به گفته روایات آنها سر انجام در جنگ طولانى خود پیروز گشته و دو شخصیتى که وعده داده شده در بیان آنان ظاهر مى شوند. که یکى خراسانى بعنوان فقیه و مرجع، یا رهبر سیاسى، و دیگرى شعیب بن صالح که جوانى گندم گون، باریش کم پشت از اهالى رى، مى باشد به عنوان فرمانده نظامى مى باشد. با سپردن این دو شخصیت پرچم اسلام را به حضرت مهدى(ع)، با نیروهاى خود در نهضت آن حضرت شرکت مى نمایند، و شعیب بن صالح به سمت فرماندهى کل قواى حضرت مهدى (ع) نائل مى گردد.

  هم چنین روایات از حرکتى یاد مى کند که در سوریه توسط "عثمان سفیانى" که از هواداران رومیان و هم پیمان با یهود است بر پا شده و وى سوریه واردن را یک پارچه در قلمرو حکومت خویش در مى آورد. "خروج سفیانى امرى حتمى است که از آغاز تا انجام آن پانزده ماه به طول مى انجامد. شش ماه آن را به جنگ و کشتار پرداخته و با به تصرف در آوردن پنچ منطقه، نه ماه کامل بر آن مناطق فرمانروائى مى کند. طبق گفته روایات آن مناطق پنجگانه علاوه بر سوریه واردن، احتمالا لبنان را نیز در بر مى گیرد. این وحدت نامیمونى است که توسط سفیانى در کشور شام به وجود مى آید، زیرا که هدف آن ایجاد یک خط دفاعى (عربى) از اسرائیل، و پایگاهى براى رویاروئى با ایرانیان و زمینه سازان حکومت حضرت مهدى (ع) مى باشد. از این رو سفیانى اقدام به اشغال وتصرف عراق نموده و نیروهاى وى وارد عراق مى گردند. " او تعداد یکصد وسى هزار نیرو را به کوفه اعزام مى نماید و آنها در محلى بنام "روحاء" و "فاروق" فرود مى آیند، آنگاه شصت هزار تن از آنان روانه کوفه شده ودر محل مقبره حضرت هود (ع) در نخیله منزل مى کنند ، و گویا من سفیانى را مى بینم که در کوفه و در زمینهاى پهناور وسر سبز شما رحل اقامت افکنده و منادى او بانگ بر مى آورد که هر فردى سر شیعه على را بیاورد هزار درهم به او داده مى شود، در این هنگام است که همسایه به همسایه اش حمله ور شده ومى گوید این شخص از زمره آنان است. " آنگاه سفیانى را به پر کردن خلا سیاسى که در حجاز بوجود آمد وادار مى نمایند و براى مبارزه و نابودى حکومت حضرت مهدى (ع) که زبانزد مردم بوده و انتظار آغاز آن را از مکه دارند، حکومت سفیانى را تقویت مى نمایند. از این رو سفیانى سپاه خود را به حجاز گسیل داشته ونیروهایش با ورود به شهر مدینه در آنجا دست به فساد زده و سپس آهنگ مکه مى نمایند، جائى که حضرت مهدى (ع) نهضت خویش را از آن مکان آغاز نموده است، پس از آن معجزه اى که پیامبر صلى الله علیه و آله در مورد سپاه سفیانى قبل از رسیدن به مکه وعده داده است، یعنى فرو رفتن به زمین، رخ خواهد داد. " پناهنده اى به خانه پناه مى برد، آنگاه سپاهى به سوى او فرستاده مى شود، همین که به بیابان مدینه مى رسند در زمین فرو مى روند. " پس از آن سفیانى بعد از شکست از ایرانیان و یمنى ها در عراق، و شکستى که در حجاز به دست حضرت مهدى (ع) به واسطه معجزه فرو رفتن در زمین نصیب او مى گردد، عقب نشینى مى کند وجهت رویاروئى با پیشروى امام (ع) که با سپاه خویش راهى دمشق و قدس مى باشد، به جمع آورى وبازسازى نیروهاى خود در داخل کشور شام مى پردازد . روایات این نبرد را حماسه اى بزرگ دانسته که از عکا تا صور و انطاکیه در ساحل دریا، ودر داخل منطقه، از دمشق تا طبریه و قدس امتداد مى یابد. در این گیر و دار خشم خداوند بر سفیانى و همدستان یهودى و رومى (غربى) وى فرود آمده و پس از شکستى سخت و کوبنده، سفیانى به اسارت در آمده و کشته مى شود، آنگاه حضرت مهدى (ع) به همراهى مسلمانان وارد قدس مى گردد. هم چنانکه روایات نهضت دیگرى را که زمینه ساز حکومت آن حضرت بوده ودر یمن پدید مى آید، یاد نموده و رهبر آن نهضت "یمنى" را ستوده ویارى نمودن وى را بر مسلمانها واجب مى شمارد: "در بین پرچمها هیچ پرچمى از درفش یمنى هدایت کننده تر نیست پس از خروج یمنى فروش سلاح به مردم حرام است وچون خروج کند به یارى او بشتاب زیرا که درفش او درفش هدایت است. جایز نیست هیچ مسلمانى از آن سرپیچى نماید که اگر چنین کند اهل آتش خواهد بود، چرا ده یمنى مردم را به حق وراه راست فرا مى خواند." چنانکه روایات، از ورود نیروهاى یمنى به عراق جهت یارى ایرانیان در برابر نیروهاى سفیانى خبر مى دهد وظاهرا وى وسپاهیانش در یارى نمودن حضرت مهدى (ع) حجاز نقش مهمى را ایفاء مى کنند. هم چنین از نهضت مردى مصرى قبل از خروج یمانى وسفیانى سخن به میان آورده و جنبشى دیگر را به فرمانده ارتش مصر، وحرکتى را به قبطیان اطراف مصر نسبت مى دهد. آنگاه ورود نیروهاى غربى یا مغربى را به مصر ، وبه دنبال آن خروج سفیانى را در کشور شام خاطر نشان مى سازد. ونیز از روایات چنین بر مى آید که حضرت مهدى (ع) براى مصر موقعیت تبلیغى خاصى در سطح جهان قرار مى دهد و آنجا را به عنوان منبر سخنرانى خویش انتخاب مى فرماید و سپس کیفیت ورود آن حضرت و یارانشان را به مصر بیان مى نماید: " آنگاه آنان (مهدى (ع) ویارانشان) وارد مصر شده وحضرت بر فراز منبر آن قرار مى گیرد و با مردم سخن مى گوید. زمین بر اثر عدل و داد رونق ونشاط تازه اى به خود گرفته، و آسمان باران رحمت خود را فرو مى بارد، درختان بارور شده و زمین گیاهان خود را مى رویاند و زینت بخش ساکنان خود مى گردد، حیوانات وحشى به گونه اى در آرامش و امنیت بسر مى برند که همچنون حیوانات اهلى مى توانند در همه جا آسوده بچرند. دانش در دل مؤمنان آن چنان جایگزین مى شود که هیچ مؤمنى از لحاظ علمى به برادر دینى اش نیاز پیدا نمى کند. آن روز، مصداق این آیه شریفه " یغنى الله کلا من سعته " [خداوند همگان را از غناى بى کران خویش توانگر مى سازد] آشکار مى گردد. " اما در مورد کشور اسلامى مغرب، بنا به گفته روایات، نیروهایى از آنجا وارد سرزمین شام و چه بسا مصر گردیده، و برخى از آنها داخل عراق مى شوند، و مأموریتهاى آنان همچون مأموریت نیروهاى بازدارنده عرب و یا بین المللى است که به نفع اسلام و مسلمانان نخواهد بود. این نیروها در شام با نیروهاى ایرانى و زمینه سازان دولت حضرت مهدى (ع) رویاروى شده و با یکدیگر به زد و خورد مى پردازند. پس از آن به سوى اردن عقب نشینى نموده، و باقیمانده آنها بعد از خروج سفیانى عقب نشسته و یا به او مى پیوندند، و سپس به کمک دولت مصر که با قیام مردم خود روبرو شده، و یا به یارى نیروهاى غربى که اندکى قبل از خروج و حرکت سفیانى در شام وارد سرزمین مصر شده اند مى شتابند.

    روایت مربوط به عصر و زمان ظهور حضرت (ع) خاطر نشان مى سازد که یهودیان در آخر الزمان در روى زمین ایجاد فساد و فتنه نموده و گرفتار تکبر ورزى و خود بزرگ بینى مى گردند. آنگونه که خداوند در قرآن آنان را وصف نموده، این خوى برترى جوئى به دست پرچمدارانى که از خراسان خروج مى نمایند نابود مى گردد. " چرا که هیچ چیز نمى تواند آنان را از تصمیم خود برگرداند تا آن که درفش هاى خود را در قدس به اهتزاز در آورند . " و ایرانیان قومى هستند که به زودى خداوند متعال آنان را علیه یهودیان بر خواهد انگیخت. "ما بندگان نیرومندى از خود را علیه شما بر مى شورانیم." روایات، هلاکت موعود یهودیان را که در یک وهله و یا چندین وهله پیش از ظهور حضرت (ع) و بعد از آن اتفاق مى افتد مشخص ننموده، اما آخرین مرحله آن را وصف مى نماید که به دست تواناى حضرت مهدى (ع) و سپاهان وى که بیشتر آنها ایرانى هستند به هلاکت مى رسند. واین رویداد به صورت کارزارى بزرگ است که در آن عثمان سفیانى حاکم سرزمین شام در کنار یهودیان و رومیها و در خط مقدم دفاعى آنان قرار دارد. بنا به نقل روایات، امام مهدى (ع) نسخه هاى اصلى تورات را از درون غارى در انطاکیه و کوهى در فلسطین و از دریاچه طبریه بیرون آورده و با استناد به آن یهودیان را محکوم نموده و نشانه و علامتها و معجزات را براى آنان آشکار مى سازد. برخى از یهودیان که بعد از نبرد آزادى قدس جان سالم بدر برده اند تسلیم آن بزرگوار شده و کسانى که تسلیم نمى شوند از کشورهاى عربى اخراج مى گردند. آنطور که از روایات استفاده مى شود، اندکى قبل از ظهور حضرت، جنگى جهانى بین رومیان و ترکان یعنى غربیها و روسیه رخ مى دهد که سبب آغاز آن از ناحیه مشرق است و از پاره اى دیگر از روایات چنین بر مى آید که جنگ مزبور به صورت جنگهاى منطقه اى خواهد بود." در سال ظهور آن حضرت (ع) جنگهاى زیادى در روى زمین به وقوع مى پیوندند که خسارتهاى آن متوجه آمریکا و اروپا مى گردد. "آتش جنگ در مغرب زمین همچنون شعله ور شدن آتش در هیزم بسیار بر افروخته مى گردد، بین مردم شرق و غرب و حتى مسلمانان ایجاد اختلاف مى شود، و مردم در اثر هراس و وحشتى که دارند با رنج و گرفتارى سختى روبرو خواهند شد" هم چنین روایات خبر مى دهد که زیانهاى جانى و تلفات این جنگ بعلاوه بیمارى طاعون که پیش از جنگ و پس از آن شیوع پیدا مى کند، به دو سوم ساکنان زمین مى رسد، و این خسارتها به مسلمانان وارد نمى گردد مگر به صورت غیر مستقیم. پاره اى از روایات ، اشاره دارد به این که این نبرد در چند مرحله انجام مى پذیرد، و آخرین مرحله آن بعد از ظهور حضرت مهدى (ع) و آزاد سازى حجاز توسط آن بزرگوار و ورود او به عراق خواهد بود.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » جواد رحیمی ( چهارشنبه 87/3/1 :: ساعت 7:17 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

میلاد مهدی
شعر امام زمان(عج)
[عناوین آرشیوشده]